be to che
be to che

be to che


ما ایرانی ها به طرز غیر قابل باور آدم های عجیبی هستیم 

استاد خالی بندیم و تعارف شاه عبدالعظیمی هستیم !!

مثل جریان شب های برره شده از افعال معکوس استفاده می کنیم 

البته شاید هم دربیان افکار کسی راهنمای خوبی نبوده برامووون 

ی آشنایی رو میبینیم توی خیابون .... عجله داریم ... برای اینکه پرشو بکشیم 

میگیم در خدمت باشیم ... بفرمایید منزل ... وقتتون رو نمیگیرم 

( یعنی خودت بفهم الاغ ... من میخوام برم ... )

طرف هم از این همه تعارف دروووووغ خوشش میاد ... باز مثل خر کیف میکنه در افق محو میشه 

حالا اگه بهش بگی من خیلی عجله دارم . در پناه حق . یا خدا نگهدار 

انگار بهش بی احترامی کردی !!

پدر مادرش یادش ندادن ... 

خلاصه ی جا همینجوری جبران می کنه برات 

....

این ساده ترین بیان  نوع بروز دادن افکار در بین ماها بود 

....

شما حالا در انواع و اقسام  دیگه رو مد نظر داشته باش . همینجوری 

یا افکار بیان نمیشن ... یا اگه بشن همینجوریه !

 ....

و اینکه یادمون ندادن عاقلانه و مودبانه در موقعیت مناسب.

احساسی رو که داریم ب یک نفر بگیم ... بدون عواقب

با خیال راحت 

---

ی خاطره از خودم بگم 

با استادم از موسسه بر  میگشتیم 

سر ظهر بود 

نزدیک خونشون که رسیدیم ... تعارف کرد گفت ناهار در خدمت باشیم 

سوال کردم ناهار چی دارین؟

گفت کله پاچه 

به به استاد ماهم میایم...

گفت بچه جااان برو دنبال کارت 

!!!

آخه تو که دل نداری چرا تعارف میکنی !!

اصلا تعارف نکن ..

---------

نمیدونم چرا هیچ کدوم از اساتید دیگه به من تعارف نکردن !

یعنی من اینقد جدی به نظر می رسم !

 

حمایت، حامی


ی چیزی توی زندگی وجود داره به اسم حمایت 

یکی که ازت بزرگتره توی مسائل بهت کمک میکنه 

و این به آدم نیرو میده 

توان کار کردن میده 

حالا این شخص میتونه :

پدر 

مادر 

برادر 

خواهر 

دایی 

عمو

عمه

خاله

یکی از این ها یا چندتا شون باشن !

حالا فکرشو کن در اوج جوانی 

باید برای زندگیت تصمیم بگیری 

همین ها بیان بگن ! من توی این قضیه باهات نیستم 

میشی مثل ی نقطه وسط برگه آچار !!!

حالا بیا تصمیم بگیر !

هرچند که نظرش اشتباهه....

(داستان زندگی - گذشته نه چندان دور) 

-----------------------------

حالا شما میتونید در مقابل حمایت کنندتون 

ایستادگی کنید !!

این گوی و این میدان!!

حالا میتونی برو بگو....

 ------------

این داستانش مثل جبر و اختیاره به نظرم ... همه میگن اختیار داری .. ولی جبر هم باید قبول کنی!

هر اتفاقی میافته میگن خواست خدا بود!

چه بد  چه خوب 

ولی شما باز هم اختیار داری!

اختیار داری 

ولی نه به طور کامل .... 

80 درصد جبر

20 اختیار 

تنهایی


 

وفتی کسی نباشد که حرفت را بفهمد  

وقتی هیچ پناهگاه عاطفی نداشته باشی  

وقتی حق نداشته باشی که خودت باشی 

وقتی نباید و بایدها اجازه نمی دهند که از چیزی ناراحت شوی 

وقتی که مجبوری غم هایت را پنهان کنی 

خودت باشی و خودت   

تظاهر کنی و لبخند بزنی و

اشک ها را در آغوش زانوانت بگریی

حس تنهایی به سراغت می آید 

و ویرانت می کند 

میشوی محصور در منطقه امن خودت

بازم کپی


چرا کمک نمیکنن؟ 

چرا راهنمایی نمیکنند؟ 

 وای میستن منتظر تا بیفتی تو چاه و علم بردارن بی عرضه بی عرضه

-------------

شاید یکی صحبت کردنشو بلد نیست!

کپی شده!خخخخخخخخ

رسما و ملموسابه این نتیجه رسیدم که

اگر شکوه کنی وضعیت بدتر میشه

اگه ایراد بگیری فردا همون ایراد تو خودت پیدا میشه

اگر موعظه کنی فردا یکی همون موعظه رو برات تکرار میکنی

حتی اگه دلت بسوزه و بگب این بیچاره چه جوری این وضعو تحمل میکنه

دو روز دیگه به ی وضعی می افتی که بگی اون یکی پادشاهی میکردو من غافل بودم

خلاصه این زبان نیم وجبی

نقش مهمی تو کائنات بازی میکنه

حواستون باشه

ضمنا بشینید حساب کتاب کنید

ببینید چندساعت از عمرتون رو صرف برآوردن لذتهای چشایی میکنید

-----------------------------------

خداییش در مورد هیچ چیز نظر ندید. حتی ممکن سر یکی از افراد خانواده بیاد . خودتون نمی فهمید ب خاطر حرف شما بوده . و طرفی که افتاده توی داستان متوجه میشه که از کجا و از حرف کی داره میکشه!

این وبلاگش عالیه!!! بیشتر حرف هاش دلنوشته است.... بهتون آدرسشو نمیدم!!

فردی را برای همسری خود انتخاب کنید که :

-

اگر با او ازدواج هم نکنید همانند بهترین دوست صمیمی شما باشد .

بخواهید از او فرزندی داشته باشید .

از اینکه شبیه به او شوید احساس بدی نداشته باشید .

او را همانگونه که هست ، بدون هیچ تغییری بپذیرید

---------------------------------

با گزینه 3 کاملا مخالفم !!!!

آدم قرار کناره یکی دیگه کامل بشه ... 

من ی سری بدی ها دارم... اونم ی سری بدی هااا.... خوب کنار هم میشیم 100 درصد... 

اگه بدی هامووون مثل هم بود . کامل نمی شدیم

این رو کپی کردم !ی جورایی او وسطاش حال روز منه ! هم سقف!

لعنت شده

تا واپسین روزهای عمر نسبتا بلندش

با وجود نه بچه

لعنت میکرد انکس را که این زن را برایش درست کرد

و هیچ لذتی از زندگی مشترکش نبرد و نبردند

و نمیدانم بزدل بود که این زن ناخواسته را طلاق نداد

یا خیلی مردانگی کرد برای خودش 

که این زن ناخواسته را تحمل کرد؟

خلاصه هرچه که بود گند زد بر زندگی ان نه نفرو

همسرانشان و فرزندانشان

خانواده ای داشت بزرگ که در سردی عاطفی روز افزون

دیگر خانواده نبودند 

همسقفانی بودند برای خودشان و اکنون

هم سقفانی شده اند برای همسرانشان

که بیش از اندازه همسرانشان از این خاطر رنج میبرند

ولی همه شان بزدلانی هستند که جرات جدا شدن ندارند و

به این هم سقفی ادامه میدهند و 

این چرخه ادامه دارد....

-------------------------------------------------

این متن خیلی افتضاح قشنگه 

واقعیت این روزهااااااااا

یکسری افراد هم سقف با تعدادی بچه کم یا زیاد!

حالا هرکی ی داستانی داره که 

ی هم سقف پیدا کرده ... 

------

اگه همه ی شریک برا زندگیشون پیدا می کردن ..

حتی حاضر بودن بدون سقف هم زندگی کنن!!

 

کپی شده!

پیش رفت

 

کم کم داریم پست مدرن میشیم

بدین نحو که هرکس فقط خودشو میبینه و منافع خودشو

بدینترتیب زن و شوهر از هم طلاق میگیرن و 

بچه ها اویزون مادربزرگا میشن

بهتر جای مدرسه سازی

بفکر ساخت اماکن نگهداری کودکان باشیم

جوک

یارو داشته زنش رو کتک میزده

خودش هم داد میزده کمک کمک

می گن تو که داری میزنیش 

چرا کمک میخوای؟

می گه : آخه بلند شه لهم میکنه!!

امشب

الان شدید 

صحبت کردنم میااااااااااااااااااااااااد 

ولی 




ولی کجا برم.؟

برم بگیرم بخوابم!