ما ایرانی ها به طرز غیر قابل باور آدم های عجیبی هستیم
استاد خالی بندیم و تعارف شاه عبدالعظیمی هستیم !!
مثل جریان شب های برره شده از افعال معکوس استفاده می کنیم
البته شاید هم دربیان افکار کسی راهنمای خوبی نبوده برامووون
ی آشنایی رو میبینیم توی خیابون .... عجله داریم ... برای اینکه پرشو بکشیم
میگیم در خدمت باشیم ... بفرمایید منزل ... وقتتون رو نمیگیرم
( یعنی خودت بفهم الاغ ... من میخوام برم ... )
طرف هم از این همه تعارف دروووووغ خوشش میاد ... باز مثل خر کیف میکنه در افق محو میشه
حالا اگه بهش بگی من خیلی عجله دارم . در پناه حق . یا خدا نگهدار
انگار بهش بی احترامی کردی !!
پدر مادرش یادش ندادن ...
خلاصه ی جا همینجوری جبران می کنه برات
....
این ساده ترین بیان نوع بروز دادن افکار در بین ماها بود
....
شما حالا در انواع و اقسام دیگه رو مد نظر داشته باش . همینجوری
یا افکار بیان نمیشن ... یا اگه بشن همینجوریه !
....
و اینکه یادمون ندادن عاقلانه و مودبانه در موقعیت مناسب.
احساسی رو که داریم ب یک نفر بگیم ... بدون عواقب
با خیال راحت
---
ی خاطره از خودم بگم
با استادم از موسسه بر میگشتیم
سر ظهر بود
نزدیک خونشون که رسیدیم ... تعارف کرد گفت ناهار در خدمت باشیم
سوال کردم ناهار چی دارین؟
گفت کله پاچه
به به استاد ماهم میایم...
گفت بچه جااان برو دنبال کارت
!!!
آخه تو که دل نداری چرا تعارف میکنی !!
اصلا تعارف نکن ..
---------
نمیدونم چرا هیچ کدوم از اساتید دیگه به من تعارف نکردن !
یعنی من اینقد جدی به نظر می رسم !