چند روز پیش ماشین یکی از دوستان توی کمربندی شهرمون خراب شد . من رفتم کمکش . بعدش با ماشین من رفت کاراشو انجام بده منم پیش ماشین نشستم
ی کشاورزی هم اومد پیش من .... شروع کرد به صحبت کرد
اینقدر که ثانیه شماری می کردم تا فیقم بیاد این منو ول کنه
حرف از کشاورزی شروع شد!
یکم بحث ادامه پیدا کرد .. رسیدیم به اسپیلت و لوازم خانگی
ی منبر هم در باره تعمیرات و نصب شنیدیم
منبر بعد هم از واردات سخن گفتن که فلان شخص که همتون میشناسید پارتی این شرکت می باشد ماهی 8 میلیون تومان حقوق میگیره که کارهای واردات شرکت رو راه بندازه !!!
بعدش هم اومد گفت ابراهیم رئیسی یه نفره زده سیدمحمد خاتمی رو ممنوع تصویر کرده! ( در واقع مجمع تشخیص مصلحت نظام این کار رو کرده که جمعی از بزرگان کشور هستن هم راستی هم چپی)
و جالب تر از این
داستان فوت آقای هاشمی بود
می گفت دو نفر از همون مجمع تشخیص مصلحت نظام آخر جلسه بهش گفتن بیا بریم که روز آخرته
کجا بریم؟ بریم استخر خخخخخخخ
بردنش استخرووو دو نفری سرشو کردن زیر آب
می گفت وقتی از آب درش آوردن آب توی شش هاش پر بوده ... صدای آب میومده .. اینقد آب زیاد بوده !
خدایااا
توو برو همون کشاورزیتو انجام بده ...
این حرفااا چیه
چرا منو خندوندی اینقد
کلا آدمی که زیاد حرف میزنه کاچه تشریف داره !
داستان رو خوب بافته بودی
????